متن مصاحبه دکتر نوری زاده با سردار سید رضا حسینی – مدحی


مصاحبه سردار سید رضا حسینی (محمد رضا مدحی) با دکتر علی رضا نوری زاده پیرامون کمیته حفظ نظام (تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام) نحوه شکل گیری،عملکرد،وظائف، محدودۀ اختیارات، همچنین فساد گسترده مسئولین عالیرتبه نظام علی الخصوص قوه قضائیه و مسائلی از این قبیل،تخلفات و ظلم های بی حد و مرز مسئولین صاحب نفوذ به عده ای و تصاحب اموال آنان به طرق مختلف و از مجاری کانال های دولتی (متن پیش رو پیاده شدۀ مصاحبه سردار حسینی (مدحی) میباشد که به دلیل اینکه مخاطبین به هر صورتی حتی به صورت مکتوب دسترسی به روشنگری ها و شفاف سازی های ایشان داشته باشند لذا سعی نمودیم نوشتارراعینا شبیه خود مصاحبه با ادبیات محاوره ای پیاده نماییم تا هیچ تغییری در محتوا پدید نیاید.

دبیرخانه جنبش جمع یاران(جانبازان،رزمندگان جنگ و نظامی اطلاعاتی های مخالف روند کنونی)


متن پیاده شده از مصاحبه دکتر نوری زاده با سردار مدحی :


دکتر نوری زاده :
به علت سفرم و به علت دور افتادن،در واقع گفتگوی ما با سردار مدحی به عقب افتاد یعنی بعضی از شما هم برای من کامنت گذاشته بودید یا ایمیل زده بودید که آقا چی شد و از اون تفسیرهایی که زود ما ایرانیها با ذهن توطئه گر شروع میکنیم به درست کردن . نه من در سفر بودم سخت بود نمیشد من 3 روز برنامه ندادم و ببینید من در طول سال به ندرت ممکنه برنامم رو مثلا تاخیری توش بیافته سردار هم یک مقدار معالجه داشت باید پیگیر معالجاتش میشد و در عین حال داره کار میکنه داره تلاش میکنه . گفتم اون روز و نوشتم در یک جایی صحبت میکردیم با چه اقتداری علیه هرگونه راه حل نظامی صحبت کرد و هرگونه راه حل نظامی را رد کرد و تاثیر گذار هم بود حرفش . برای من خیلی مهم بود خوب طبیعتا انسانی که در جبهه سلامتیش رو از دست داده تمام تن پر از درد،اون شیمیایی که در حلبچه رفت مردم را درو کرد هزاران کرد آزاده رو هزاران کرد بیگناه رو آن آقای خالد ابن ولید قلابی به کشتن داد و در ایران هم بچه ها شیمیایی شدند آن رضای نازنین من رفت پرپر شد خاکستر شد همان رضائی که میگفت در جبهه ها انگشت های پای آقای محسن رضایی رو میمکیدن که پاهاش یخ نزنه،و آقای رضایی دریغ از اینکه حتی برود به اینها سر بزنه ، تلخه دیگه آدم اینها را میبینه ، سردار مدحی هم جلوم هست به هر حال یک سرتیپ سپاه هست یک آدمیست که در جبهه بوده پر از تجربه است ، پر از درده ، پر از خاطرست ، و باز هم گفتگومون را از سر گرفتیم روی خط به حرف ما گوش میکنه ، به ایشان سلام میکنم . سلام سردار

سردار سید رضا حسینی (مدحی) :
سلام به شما آقای دکتر و بینندگان و شنوندگان محترم برنامه پنجره ای رو به خانه پدری .

دکتر نوری زاده :
ممنونم عزیزم که در واقع با کاری که الان دارید میکنید خسته ای ، کار سنگینه ولی خوب ادم وقتی عاشق باشه کار میکنه،یادتون هست پریشب من با چه چشمی آمدم خدمتتون،چشم سردار هم مثل مال منه ،یعنی او هم نخوابیده ولی امروز مطابق بحث هایی که داشتیم برای اینکه مدحی را بهتر بشناسید برای اینکه به هر حال انسانی بوده به خاطر نوع کاراش و حساسیت کاراش اغلب در پس پرده بود اما بنده وقتی عکس ها را میبینم در بیمارستان چه کسی رفته به دیدنش برایم مشخص میشود که چه جایگاهی داشته یا حکمی را که به ایشان دادن میبینم معلوم میشه دو کار سردار مدحی داشته خیلی مهم بوده یکی مسئله کمیتۀ حفظ نظام،یعنی تلاش برای نگه داشتن نظام و جلوگیری از خطراتی که نظام را تهدید کردهو یکی دیگر تشکیلاتی بوده که درواقع برای مقابله با خطرات بوده مقابله با دشمن بوده،من دلم میخواد به خودش واگذار کنم واقعا این کمیته ها را برای شما تشریح کنه بدانید چه آدمی داره با ما صحبت میکنه که اونوقت حرف هاش معنی بهتری پیدا میکنه و جایگاه خودش هم مشخص میشه ، سردار سراپا گوشیم .

سردارسید رضا حسینی(مدحی) :
خواهش میکنم در خدمت شما هستم ببخشید عرضم به حضورتان در تائید فرمایش شما بله ما هم یک چهار شبی میشه که درست نتوانستیم بخوابیم الحمدالله از بیمارستان به لطف خدا و کمک دوستان از جمله حضرتعالی که بسیار محبت فرمودید مرخص شدم اما سخت درگیر و مشغولیم مثل شما،من که چشمم دیگه واقعا افتاده انشاالله که خدا کمک کنه نتیجه بده کارهامون،عرضم محضرتون در خصوص کمیته فرمودید ما یک کمیته داریم به نام کمیته تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام،این کمیته وظیفش این هست که با هر نوع مسئله ای،یعنی اختیارات اینقدر جامع هست که شما میتوانید به نانوایی از آرد نانوایی شما میتونید مسئله را بگی ایجاد بدبینی میکنه تا بیایی برسی به بالاترین مقام اجرایی کشور یا سیاسی یا نظامی یا امنیتی یا قضایی یا هر کسی که فعاله شما در این کمیته اینقدر اختیار داری که حتی تا زیرمجموعه های رهبری را کنکاش بکنی و با مسائلی که به وقوع پیوسته یا به وقوع میخواهد بپیونده برخورد بکنی این کمیته از ابتکارات جمعی از دوستان و پیشنهاد اولیه حقیر بوده قبل از این در قالب کشف جرائم و اطلاعات در سالهای اولیه بعد از جنگ شروع به کار کرد یادش بخیر اینجا یادی از حاج آقای رزاقی بکنیم که ایشان خیلی زحمت کشیدند آن اوایل برای برخورد با تخلفات مسئولین،عمده کار ما برخورد با تخلفات مسئولین رده یک و رده و دیگر خیلی به پائین می آمدیم دیگر رده 3 نظام بوده ولی شرایط امکانات آنقدر جامع بوده که میتوانستیم حتی به افراد عادی هم که ایجاد بدبینی میکنند مثلا وارد بشیم یعنی از اختیارات ما بود .

دکتر نوری زاده :
ببخشید سردار یعنی اینکه افرادیکه با عملکردشون در مردم ایجاد بدبینی میکردند یعنی اینکه با دزدیهاشون،با سوء اخلاقشون،اینها باعث میشدند که مردم بدبین بشن به نظام .

سردار سید رضا حسینی (مدحی ) :
آقای دکتر دقیقا همین هست دیگه ببینید شما وقتی که اخیرا آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه اعلام کردند یک باندی را گرفتن 6 میلیارد تومان اختلاس دولتی دارند خوب حالا خدا بیامرزه ما پرونده ای داشتیم 37 میلیارد تومان اختلاس نبود ولی اسمش را گذاشته بودند اختلاس،37 میلیارد تومان برای تبلیغ فرد هزینه کرده بودند وقتی که یک جوانی این را میبینه و برای یک وامی واقعا،من رفته بودم برای بانک خودم وجهی را میخواستم از حسابم برداشت بکنم حالا خوب میدونید در ایران برای یک مبلغ مثلا خوب برای یکی 5 میلیون خیلی پول هست جریان همان هر که بامش برف بیش هست،به هر حال من رفته بودم بانک یک مبلغی را برداشت کنم جوانی گریه کرد ما در حساب اسم شماره حساب میدم شش میلیون یک اولین حساب خیریه بانک ملی،اون موقع آقای امیر اصلانی و احسانی میر و معاون بانک ملی کل کشور بودن اسم من هم محمد رضا مدحیه به همین اسم شماره حساب شش میلیون و یک اولین حساب خیریه رو من باز کردم که از حساب شخصی خودم درآمد مورثی که پدرم به جا گذاشته بود الحمدالله دو چیز ما قبل از انقلابیه،یکی دین ماست یکی درآمد ماست اینا همه برمیگرده به قبل انقلاب،این حساب شش میلیون یک که من آنجا افتتاح کرده بودم از محل این من نامه مینوشتم میرفتن از بانک با سپردن مثلا یک تعهد وام میگرفتن.این بعد از این اتفاق صورت گرفت من جوانی رو در بانک دیدم به خاطر یک وام 200 هزار 250 هزار تومان وام ازدواج از ایشان فقط سند منگوله پدرش و مادرش و پدر زنش و مادر زنش رو نخواسته بودن ببینید در چنین شرایطی که وقتی یک اختلاس 6 میلیاردی در امروز میشه فکر نکنید که اون معضل حل نشده هنوز هست جوانی که برای امر ازدواج لنگ وام ازدواجشه آقایون ببخشید دیگه میلیارد میلیارد وام میگیرن بزرگترین وام ها رو میگیرن من توی فیلمم زمانی که در ایران بودم اینها را گفتم با چند تا از این آقازاده ها به خاطر فساد مالیشون برخورد شده این فیلم الان در وبلاگم هست در یوتیوب در اکانتم هست .

دکتر نوری زاده :
سردار بعضی از این آدم های سوء استفاده چی را اسامیشون را ذکر کن چه کسانی بودند .

سردار سید رضا حسینی(مدحی) :
ببینید از آقای ناصر واعظ طبسی شما بگیرین من اگر الان بگم میگن آقا ببینید این پشت سبزها رو خالی کرد من یه درد دلی که با هم میکردیم اگر یادتون باشد من گفتم آقای هاشمی پشت سبزها نخواهد ایستاد اگر اجازه میدهید من ادامه بدم اگر نه بعدا به شما میخواهد حمله بشه من سکوت کنم

دکتر نوری زاده :
من اصلا راجع به هیچ کسی خط قرمزی ندارم .

سردار حسینی (مدحی) :
شما برای من محترمید بنده همه کسانی که در خارج فعالیت میکنن محترم هستند بنده اهل غلو هم نیستم روند کاری شما یک نوعی هست که بنده پسندیدم و با شما همراه هستم لطف فرمودید بنده رو به همراهی پذیرفتین به خاطر همین نمیخواهم شما مورد حمله قرار بگیرین و تاوان بنده رو بدین چون من یک دیدگاه هایی را دارم 8 ماه پیش عرض کردم بارها و بارها به دوستان مختلف خبرنگار و دوستان دیگه همین از جمله به شما استاد گرامی عرض کردم آقا این آقای هاشمی بچه ها را نیمه راه میگذاره دوستان را نیمه راه میگذاره ایشان میخواهد آن نفر 33 بودن مجلسش را جبران کنه اینجا و کرد اینکا رو ببینید من یه چیزی بگم اینجا خارج از بحث،رهبری و آقای هاشمی اینجا لازم و ملزوم یکدیگر هستند اگر اینها از هم جدا بشوند بر خلاف دیدگاه و عقاید دیگران اصلا نمیتونن ادامه حکومت بدن این پر واضحه،شما از اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی بگیرید از اطرافیان آن موقع که ریاست داشتن شما وزرای ایشان هرکسی به نحوی که سر قدرت بودند وام های بی حد و حساب،یعنی واقعا وام هایی که یک سر اینجاست یک سر انجاست آقای محسن رفیق دوست وقتی داره امروز مظلوم بازی درمیاره آقای محسن رفیق دوست بنده از شما یک سوالی دارم آقایی به نام جهانگیر الماسی در بند 240 نه ان جهانگیر الماسی معروف،الماسی پیرمردی از بچه های قدیم جبهه و جنگ و وزارت دفاعیه،اون موقع ایشان زیر آبی رفت یک سری زمینها به اسم جانبازها و بسیجی ها و ایثارگرها گرفتند و بالاخره زدو بندی کرد البته نه خلاف شرع،رانت تقریبا در بعضی مقطع و در بعضی مقاطع غیر رانت،زد و بندی کرد و صاحب میلیارد ها شدند و انچنان ثروتی درآوردند ایشان با یک دستور آقای محمد توانا که از وزارت اطلاعات اخراج شد به دلیل همین پرونده،حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات تعارف با عهدی ندارد اگر ان حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات نبود الان خدا میدونه چه اتفاقاتی افتاده بود الان که بچه های وزارت بینششون واقعا باز شده آن موقع فرق میکرد فضا اینطوری نبود محمد توانا که بعدا هم رفت حراست شهرداری آقای احمدی نژاد بهتر میشناسن ایشان رو آقای محمد توانا با یک دستور قرار 24 ساعت بازداشت 5 سال در انفرادی زندان اوین این آقا را نگاه داشت، آقای الماسی صدای بنده را میشنود بیاد حاشا کنه بنده سندش را بر روی وبلاگم انتشار بدم همین آقای محسن رفیق دوست سفارش کرد بعدا هم این اموال را از ایشان گرفتن و گفتن بده به ما به بنیاد نور و بعد از همین آقای مرتضایی برای ایشان مرخص 2روز 3روز میگرفت 10 سال ایشان با قرار 24 ساعت بازداشت زندانی کشید .

دکتر نوری زاده :
یعنی بدون محاکمه،یعنی در هیچ دیوانه خانه ای در دنیا این اتفاق نمی افته .

سردارحسینی(مدحی) :
ببیند آقای دکتر من و شما یک عهدی را با هم داریم به آن خدای لاشریک له فقط با دستور بازپرس با قرار بازداشت 24 ساعت در انفرادی ،10 سال ایشان در زندان بودند 5 سال در انفرادی،5 سال در زندان،همین آقای قاضی مرتضوی براشون مرخصی 3 روز 3 روز مینوشت ما رفتیم گفتیم آقا ایشان 3 روز 4 روز نمیخواهد مرخصی بنویسین برای این آقا بنویسین ایشان پروندش بره به دادگاه محکومیتش مشخص بشه اعدامی اعدامش کنید آزادی آزادش کنید تا همسر و خانواده ایشان فرار کردند از دست محمد توانا و محسن رفیق دوست و بعد ادامه داد آقای محسن رفیق دوست در ادامه با این قاضی مرتضوی ما اگر ادامه بدهیم این موضوع رو انتهاش یک جا را میگیره همین آقا ی هاشمی رفسنجانی الان من این را بگم میگن اقا داره انتقام میگیره خوشبختانه من با همه مسئولین برخورد داشتم با کسی هم کنار نیامدم خبر میرسه میگن آقا شما دارید انتقام جویی میکنید آقا چه انتقام جویی برادر من ،آقای هاشمی روزگاری که شما چراغ سبز را نشان دادی که رهبری موافقت کنه با بازداشت ما ،یعنی چراغ سبز اینکه رفتی اصرار کردی چون آقای هاشمی این قدرت را نداشت که این کار را بکنه اقای هاشمی بنده همان موقع در 6 مرداد 1382 اینها را همه را به صورت جامع نوشتم دادم خدمت رهبری،گفتم آقا بفرمایید یک همچنین جریانی هست و ببینید این آقا میخواهد این را به توسط آقای هاشمی رفسنجانی و هاشمی شاهرودی،خوب همین آقای جهانگیر الماسی چند تا نامه به شما دادند و خود بنده شخصا دادم به شما چه پاسخی ازشما شنیدیم جز اینکه نامه ها را انتقال بدین به آقای محسن رفیق دوست،حالا من بیام چشمم را ببندم بگم آقا من این را ندیدم آقای الماسی را آوردن شاکی گذاشتن برای من در دادگاه ها

دکتر نوری زاده :
سردار عزیز مثل این بیچاره رئیس ایران مالین سرویس چه کردند با این بدبخت چند سال در زندان هستیش را گرفتند و بردند

سردار حسینی(مدحی) :
یک چیز جالب تر به شما بگویم آقایی به نام ایرج جهان بین - پارس لودر نمایندگی هوندا آکورد در ایران،این آقای علاقه مندیان و آقای گرامی اینها آدمایی بزرگی هستند و وصل به آقای هاشمی هم هستند البته بزرگ پولی بزرگ هستند نه شخصیتی،رفتند ژاپن نمایندگی هوندا و تویوتا را بگیرند انجا اعلام کردند ژاپنی ها در زمانی که آقای جهانبین در ایران هست حالا آقای جهان بین با زحمت با عرق جبین اینها را جمع کرده بود نه با رانت ،چون نه وصل به قدرت بود نه وصل به جایی،آمد هوندا آکورد را وارد ایران کرد بسیار مرد شریف حالا بگم حزی اللهی هم نبود هم مرام و همدل ما هم نبود ولی انسان که بود در ایران که بود آقای علاقه مندیان و گرامی که رفتند به ژاپن و دست خالی برگشتند توسط فردی به نام آقای توحید 138 گرم کوکائین به عنوان ارباب رجوع رفتند دفترش گفتند آقا آمدیم برای ملاقات و آدم دست به خیری هم بود اهل نماز و عبادت و این چیزها هم ابدا نبود اینها را که میگم دفاع از یک فرد انقلابی نمیکنم آدمی که واقعا از نظر اینها سلطنتی سلطنتی(دکتر نوری زاده :اما به هر حال به مملکت خدمت میکرد کار تولید کرده بود در جامعه کارگاه داشت،صدها نفر نان میخوردن از ایشان) واقعا انسان بود واقعا ایجاد اشتغال کرده بود واقعا چرخ اقتصاد را به گردش درآورده بود،این آقا دست به خیر از حزب اللهی بسیجی پاسدار و غیره براش فرقی نداشت کسی که نیاز داشت براش چک را مینوشت بهش میداد من یادمه یک روزی بچه های تعقیب مراقبت فیلمش را آورده بودند برای من ،من نگاه کردم یک بسیچی بهش مراجعه میکنه کنار خیابان دقیقا سر چهار راه میرداماد ماشینش را کنار زده بود چک نوشته بود گفته بود اقا برو،همین آدم ،ای ادم را 138 گرم کوکائین گذاشتن در دفترش،عده ای به عنوان کمک رفتن داخل عده ای دیگری ارد شدند اقا شما اینجا کوکائین داری،مثل آقای ناصر زرافشان دستگیرش کردن برداشتند بردن،شعبه 6 دادگاه انقلاب آقای قنبری برداشت برای ایشان حکم مصادرۀ اموال،اول حکم اعدام،مصادره اموال صادر کرد به اتهام مصرف مواد مخدر،وقتی که این شکایتش گزارشش آمد رسید دست من چون من شناخت قبلی هم داشتم بررسی کردم تمام مواد قانونی را رفتم پیش قضات دیوان همه جا رفتم هیچ تبصره ای نداشتیم برای استعمال مواد مخدر حکم اعدام و مصادره اموال باشه،بعدا یک درجه تخفیف زدند گفتن ابد بعدا یک درجه تخفیف دادند گفتن اموالت را میدی دست از معامله با هوندا آکورد و ژاپنی ها برمیداری میای بیرون،این مافیای قدرت اقتصادی این در جمهوری اسلامیه

دکتر نوری زاده :
این کار را کرد سردار،یعنی داد و آمد بیرون؟

سردار حسینی(مدحی) :
بله چند سال هم ماند زندان .

دکتر نوری زاده :
شهرام جزایری چی بود جریانش ؟

سردار حسینی :
شهرام جزایری واقعا رانت کرد ولی من یک چیزی رو در رابطه با گزارش شهرام جزایری آمد دست من،من واردش نشدم گفتم کسی که بتواند از رئیس مجلس تا نماینده ها را برداره ببره دوبی و تفریحات آنچنانی که شما هم خبر داری و اغلب مسئولین را بخره ناز شصتش کار خوبی کرده،یک جوان 25 ساله وقتی بتونه این کار را بکنه من باهاش کاری ندارم(دکتر نوری زاده:فقط 700 میلیون به برادر رهبر داده بود،آقا هادی شما بهتر میدونید بزرگ و کوچک گرفته بودند) با ایشان که خوب نیستند حتی ایشان 300 میلیون به دفتر داده بودند که دفتر فهمیده بود و سریع برگردونده بودن چک را،رهبری الحمدالله در مسائل مالی خیلی دقیق و حساب شده هست،اگر آنجا میتونست به دفتر هم بده داده بود یعنی،این هر جا که فکر کنید پول داده بود آقای دکتر،این یک جوان 25 ساله ای که بتواند این همه ادم را ردیف کنه وقتی من میگم رئیس مجلس یعنی آقای کروبی،من اهانت نمیکنم یکی از افتخارات من امروز آقای کروبی هست، من با وجود اینکه قبل سر یک مسائلی که خودشون هم میدونند من از ایشان دلخور بودم اما موقعی که ایشان اینطور مردانه میاد ایستاده من تا زنده ام پاش ایستادم نه من یاران ما همینطور .

دکتر نوری زاده :
سردار یک نکته ای را من بگم در مورد آقای کروبی،حداقل این مردانگی را داشت و شجاعت را که گفت اقا جان ما زمان آقای خمینی هم از مردم پول میگرفتیم ما آخوندها از کجا پول میگیریم این مردم هستن که به ما میدن به اسم زکات و خمس و سهم امام و ما اینها را میگیریم از مردم خود آقای خمینی هم به ما اجازه داده بود،حالا نکته دیگری که میخوام بگید این وظائف را،دلم میخواد را جع به مسئله فساد ادامه بدید بنابراین شما میرفتید شناسایی میکردید مسئولانی که دزدی میکردند فساد اخلاقی داشتند و اینها را میرفتید شناسایی میکردید و محاکمه میکردید خوب حالا من سوالم این است این بیچاره ها را که اشاره میکنید اقای ایرج جهانبین که پارس لودر را داشته و افرادی مثل او را که گرفتند اقای جهانگیر الماسی،شما در گزارش هایی که میدادید مثلا مگر نمینوشتید آقای رفیق دوست در این کار دست داشته یا آقای فلان ،چرا پس هیچ توجهی نمیشد به اینها،اگر قرار است مبارزه ای بشود با فساد چرا اینها سر جاشون ماندن و کاراشون را دارن انجام میدن .

سردار حسینی(مدحی) :
عرض کنم اگر مهمان یکی باشه آدم شتر میبره جلوش ،اول یک توضیح بدم در ارتباط با آقای کروبی آن که گفتم رئیس مجلس خطائی بود که من آمد در دهنم یعنی این آقای کروبی خوب روحانی بودند میتوانستند در قالب خمس در قالب خیریه هزار و یک چیز دیگر(دکتر نوری زاده:نه من تائید نمیکنم میگویم حداقل او آمد گفت) نه ولی من تائید میکنم من مسئله آقای کروبی گرفتن پولش را اصلا بدون اشکال میدونم چون ایشان همان موقع هم که مجلس بود قوه گزارش رد صلاحیت تنظیم کرده بود در دایره ویژه ،رهبر نامه نوشتند که من یادمه اقای کاظمی به من گفتن که رهبری نامه نوشتن به آقای جعفری در قوه قضائیه که آقای کروبی جریانش بدون اشکاله،من این را عرض میکردم مهمان وقتی یکی بشه آدم براش شتر میکشه،اما چند تا که شد دیگر ورغ و خروس هم نمیتونه بکشه،بنده دایره فعالیتم انقدر گسترده شد یک لحظه نگاه کردم وسط میدانم همسر سید طباطبائی من الان ایران هست خواستین من میارم روی خط ایشان بگه من نشسته بودم زیر چراغ شمعی در خانه و به او گفتم حاج خانوم این راهی که من دارم میرم این راه برگشت نداره ممکنه اتهاماتی به من بزنن که فردا بچم بیاد سر قبرم بشینه و لعنتم کنه چون این ها عادت کردند کسی را که بخوان از قدرت ساقط بکنند و مانع رو بردارن از سر راهشونف اولین مسئله مسئله اخلاقیه،که تخریب کنند چهرش را،چون دیگه سیاسی تقویت میکنه طرف را بزرگ میکنه،انقدر با این افراد ما درگیر شدیم و استقامت کردیم برای محاکمه اینها من اگر یک ماه دیگر مانده بودم آقای رفیق دوست رفته بودند زندان .

بخش دوم

دکتر نوری زاده :
با درود مجدد خدمت شما عزیزانم،خوب با سردار آدم که بنشینه حرف بزنه میبینه تا صبح رفت اتفاقا ما اینجوری هم شده بود ایشان خسته هم بود ناراحتی داشت،سرف داشت،من رهاش نمیکردم مینشستیم پای حرف زدن و صحبت میکردیم تا بامدادان یک دوست دیگر هم هست خیلی دوست نازنینی هست اجازه ندارم اسمش را بگویم به اتفاق او بودیم با سردار مینشستیم تا بامدادان،خوب وقتی هم در بیمارستان بود می آمد پرستار به ما میگفت دیگر کافیه برید بیرون این نیاز داره به اکسیژن نیاز داره به استراحت،ولی ما رهاش نمیکردیم خلاصه،انقدر این مسئله جالبه این موضوع اینقدر ادامه داره چون سردار برای من گذاشته روی میز داکیومنت ها رادیدم اسامی را دیدم دزدی ها را دیدم و ما این را ادامه خواهیم داد چون به خصوص مسئله جریان آقای پالیزدار،و آن قضایایی که انجا شد سردار تمام تفسیرش رو میدونه ولی بعد یک جریان دیگر هم هست مسئله کمیته دیگر هم براندازی که حالا من از ایشان خواهش میکنم به طور خلاصه در 10 دقیقه این را هم بیان کنند که بعدش من یک سلسله خبر و مطلب هست باید برایتون بگم سردار میکروفن در اختیار شماست .

سردار حسینی(مدحی) :
خواهش میکنم در خدمت شما هستم کمیته ضد براندازی در اصل در حفاظت اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا مستقره،کارش ضد براندازی در سه شاخه هست عمده شاخه هاش هم نظامیه مثلا آنتی کودتا مثلا در بحث اینکه نیروهای مسلح بخواهند جذب بشوند و کار خاصی انجام بدهند و از آن سری مسائل که مثلا همین جنبش جمع یاران که ما الان تشکیل دادیم الان یکی از شاخه های ما میخوره به همین کمیته ضد براندازی،در ایامی که من در قدرت بودم این هم آوردیم زیر مجموعه خودمون چون ما هم تقریبا ضد براندازی بودیم دیگر کمیته حفظ نظام یعنی چی یعنی تقویت و حفظ نظام و جلوگیری از تضعیف این را هم آوردیم زیر مجموعه خودمون،که برخوردهامون از جمله با این آقای عسگری بود که معاونت پشتیبانی وزارت دفاع بود یک پرونده دو میلیاردی مطرح بود در مورد ایشان یک آقایی بود مسئول پرونده ایشان مسئول حفاظت آنجا بود آقای ذوالقدر اونموقع مسئول وسئول حفاظت اطلاعات وزات دفاع بودند که اینها هم زیر شاخه ما می امدند برای انجام کارها،یا مثلا در مورد احزاب بود و گروه ها بود و گروهک ها بود و در کل هر چیزی که باعث براندازی میشد.رو راست از اونجایی که خود ما خیلی میلنگیدیم به ان مسائل خیلی نمیپرداختیم بنده میگفتم یک شعاری داشتم میگفتم دستگاه قضا را اگر بتونیم سلامتش بکنیم و مسئولین را از فساد دور بکنیم به خدای احد و واحد،13 سال پیش من طرح کیش را دادم که کیش مثل دوبی بشه،آقا شما همین با شناسنامه محدودیت ندارید مردم راحت بتونن برن و بیان ماندگاری حکومت در این هست نوشتم این را رسما،خیلی ها موافقت کردند و بعضی ها هم خوب انتقاد کردند گفتیم اقا برای غیر مسلمان هم انجا شما مشروب و این چیزها را بگزارین حالا به ما ربطی نداره یک نفر اگر به نام مسلمان هم رفت نشست آنجا خورد گیر ندهید تفتیش عقاید نکنید امام گفت تفتیش عقاید نکنید دین اسلام گفته نکنید این طرحی بود اون موقع ما داده بودیم برای ضد براندازی،گفتیم اگر اینها صورت بگیره براندازی ای اساسا صورت نمیگیره،اگر به همه مناطق ما یکسان رسیدگی بکنیم اساسا دیگه مشکلی نداره جامعه،و حل میشه مشکل این در مورد کمیته ضد براندازی که منتها الان انشقاق به وجود امده و جدا شده ان رفته همان ستاد فرماندهی کل قوا و این هم سر جای خودش مانده که مسئولش یکی از دوستان قدیمی خود ما هستش .

دکتر نوری زاده:
من یک سوال دیگری دارم در این جلسات که سردار مینشستین من دیدم در این اسناد شما،آدمهای خیلی بالا از نماینده مجلس خبرگان گرفته تا وزیر وقت اطلاعات تا فرمانده سپاه تا این افراد واقعا اینها وقتی مینشستن از نارضایتی مردم خبر نداشتند نمیدانستن مردم چطور نسبت به نظام فکر میکنند خیلی راحت فرد میاد میگه تمام ملت با ما هستن آقای متکی میاد میگه بله 40 میلیون با ما هستد انها 3 هزار 4 هزار نفر بیشتر نیستند در مصاحبه با فرید زکریا،در جلسات خصوصی اینها اقرار داشتند که ملت چطور بهشون نگاه میکنند .

سردار حسینی(مدحی) :
ببینید جناب آقای دکتر نوری زاده به این مسئله اگر بخوام خیلی بپردازم ممکنه که موضوعاتی به وجود بیاد چون یک سری اخبار در خارج دل بخواه مردم گفته شده من نمیخوام اینجا به هیچ دوستی به هیچ یاری که از ایران امده بیرون بی احترامی بکنم،حتی ما گفتیم همه افرادی که از ایران امدن بیرون گفتیم اقا بیاین به جمع جنبش جمع یاران بپیوندید یک قدرت واحد هم در خارج از کشور باشیم همانطور که بچه ها در داخل دارند فعالیت میکنن من اصلا نمیخوام به هیچ کدام از این دوستان اهانتی کرده باشم یا حرفشون را تائید یا تکذیب کرده باشم ببینید یک جوری شده که الان بخوام بگم فلان مسئول گریه کرده و جلسه را ترک کرده یک دید دیگه ای میشه میگن آقا این داره فلانی را تطهیر میکنه،همین سردار یحیی رحیم صفوی،خداگواهه من نمیخوام شما جای دستها و بدنم را دیدین هم اثار شیمیایی را هم لطف آقای الیاس محمودی و دار و دستش رو(دکتر نوری زاده:ولی الیاس را گرفتن با دستبند،خیلی جالب بود باور کن سردار) جنتی را باید بگیرن،هاشمی شاهرودی را باید بگیرن،آقا خواهرزاده آقای هاشمی شاهرودی در مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی که مظهر مفسدین اقتصادی هست مبارزه نیست اصلا مرکز فساد اقتصادی هست اینها را باید بگیرن الیاس محمودی یک پیاده نظامی از این جمع بود آن پروین خانمی که با اسناد رفته الان در المان ببینم برای این الیاسش میخواد چه کاری کنه،کدام یکی از اسنادش را میخواد رو کنه که دیگه ما همه را داریم.

دکتر نوری زاده :
سردار شیرج را اسمش را بردید دلم میخواهد در ارتباط با شیرج بگید که ایشان در چه وضعیتی قرار داره

سردار حسینی(مدحی) :
محمد تقی شیرج ،یا تقی شیرج یا محمود شیرج سه اسم داره این ادم،الان با اسم محمود شیرج هست اما اسمی که زمان شاه داشت تقی شیرج بود در ساواک،ایشان در آبادان بودند در ساواک،قاضی امین ساواک بودن حالا به ما ربطی نداره ساواک هم برای مملکت خدمت کرده خیلی از همین ساواکی های سابق اگر نبودند مخصوصا در بخش ضد جاسوسی مملکتمون خیلی وقت پیش فلج شده بود ببینید خود شما یک چیزی برگشتین در بیمارستان به من گفتین ،گفتین وطن فروشی ناموس فروشیه،این را وقتی گفتین شما ،این در روح و جان من نشست،این یک ساواکیه به نام آقای(نمیدونم اسم ببرم یا نبرم) اقای دین محمدی ایشان به ما تدریس میکرد استاد بنده بود و بنده مدیون ایشان هستم تا زنده هستم اگر زنده هست خدا عمرش بده اگر مرده خدا رحمتش کنه،این یک حرف خیلی قشنگی میزد میگفت ببینید ناموس وطن،ناموس وطن اسلحه ناموس نمیشه اما وطن ناموس میشه، یک حرف خیلی قشنگی میزد میگفت من برای وطنم فکر میکردم اصلا فکر نمیکردم شاه کیه یا کی میخواد چی کاره بشه،اصل اینه که وطن حفظ بشه.ببخشید من یک لحظه رفتم در حال و هوای استاد دین محمدی از موضوع بحث خارج شدم آقای تقی شیرج امین ساواک بودن در برخورد با انقلابیون،این که میخوام بگم نمیخوام بگم ساواک بد بود یا انقلاب بد بود اصلا نمیخوام هیچ چیز را تطهیر کنم یا تکفیر کنم( میخوام موضوع روشن بشه) این آقای شیرج با تغییر اسم و با ان عکسی که در کاباره فلانی با آقای علی اکبرناظری،همین رئیس سازمان تعزیرات حکومتی که میگفت آقای احمدی نژاد مالک اشتر زمانه،اینها مجبورن این را بگن که ایشون مالک اشتر زمانه،آقای نظاری پسرعمه، شما دکترمعتضدی ،شما این را کاشتی بغل دست آقای رضا پهلوی،که چه اخبار دروغی به این بنده خدا تزریق میکردین و از آنطرف تهدیدی برای نظام به حساب می آوردین،ما با این کاری که نداریم ولی با فساد اقتصادی که نموتیم کنار بگزاریم،اینکار را میکردی برای نظام میگفتی من دارم این پوهن را به شما میدم ولی از اینطرف می آمدی هزاری جنایت میکردی،اینها اهل چی بودن یک دفعه شدند عبد و زاهد و مسلمان ،اینها امین ساواک بودند بعد وصل شدند به اقای جنتی مدتی هم ،شیرج شد رئیس دفتر جنتی،که این قطعا جهنمیه فامیلش را جهنمی بگیم بهتره،این ادم،من از کسی ترس ندارم،بعضی مواقع خانواده تماس میگیرن مادرم تماس میگیره گریه میکنه میگه توروخدا مراقب خودت باش مصاحبه نکن من هم میگم شاید این نفسی که الان دارم فردا دیگه برنگشت بگذار اونچه که در سینمه بگم برای آیندگان روشن بشه که در خاکریزی ها مرد بودند که تا لحظه اخر برای مردم و دفاع از حقوق مردم و آرمانها و ارزشها ایستادند،هر چند اونا شاید ناراحت بشن اما زیاد مهم نیست،خدا اون بالا هست و اگاه و شاهده و مشرف بر همه اموره،این از اونجا رفت وصل شد به آقای جنتی،این را اینجا بگم جالبه پسر آقای جنتی چشمش یکی از خانه های کوچیک وزارت را گرفته بود به همین آقای فلاحیان میگفت پسرم چشمش خونه شما را گرفته حالا نمیشه این خانه را بدید برید یک جای دیگه خانه بگیرین،همین آقای جنتی،آقای احمد جنتی کس دیگه ای را نمیگم بابا اون خانه اولا مصادره ای بود،من اول انقلاب یک خانه مصادره ای به من دادند پدرم یک سیلی به من زد دو دور چرخیدم خوردم زمین خداگواهه خوردم زمین،به روح پدرم قسم،گفتم بابا این حکم انقلابه،گفت از کجا میدونی این حکم درسته یک پاسداری مثل تو گزارش کرده سرو تهش این درآمده تو حق نداری پات را انجا بگزاری قصبیه نماز خواندن حرامه،این آقای مومن و مسلمان اون خانه را نمیخوام بگم من صحبتم با این آقاست خانه ای که مال وزارت اطلاعات بود وزارت اطلاعات روش کار کرده بود کشفش کرده بود میگفت پسرم چشمش اینجا را گرفته بدین به این،این آقای شیرج که پروندش را عوض کرد قاضی ای بود در آبادان به خاطر اینکه میخواست مدارک شیرج رو افشا بکنه میخواست مدارک این آقا را منتشر بکنه من اسمش رو نمیخوام بگم بنده خدا میره زندان،اگر خواست به شما ایمیل بزنه من بگم در برنامه بعد این قاضی را از قضاوت عزلش کردن،زندان کردند،به خاطر آن عکس و مدارکی که داشت اوایل انقلاب هم به خاطر شرب خمر شلاق خوردند .

دکتر نوری زاده:
سردار من این را بگم یک هموطن ایرانی ای که به گفته آقای خاتمی در آلمان که گفت هموطنان برگردید ایران اینجا سرمایه گذرای کنید ما از شما حمایت میکنیم این بنده خدا پا شده زن و بچه اش را گذاشته در آلمان رفته ایران،سرمایه برداشته رفته ایران آقا زندگی و هستی این ادم را بردند دو سه ساله در ایران سرگردان زن و بچه بیچاره رها خانم آلمانی ای داره فداکار،فارسی هم میدونه زن عاشق فرهنگ ایران مسلمان هم شده و بلایی سر این خانواده اوردند همین آقای شیرج،اونوقت وقتی راجع به ایشان حرف میزنم خانمش برای من ایمیل میزنه نفرین میکنه میگه شب جمعه سر نماز نفرینت کردم،این دلیل آقای سردار مدحی،من که نمیدانستم ایشان اسم شیرج را میاره بیائید الان خودش اینجاست

سردار حسینی(مدحی) :
به خدا من نمیدونستم شما میخواهید این را بگین من یک چیزی بگم شما بگین خانم شما وقتی داشتی با خانم علی اکبر ناصری صحبت میکردی من شنود کردم،بعد شما داشتین نفرین میکردین همسرانتون را آنها را میگذارم من ادم دیوانه ای هستم البته نه ان ادم دیوانه ،دیوانه از اون معناش یعنی پاک باخته،من صدا را میگزارم که در مورد شوهرت چی میگی،این آقای محمود شیرج،این آقای میر سلیم،مسائل دارن آدمهای منافق که میگن اینها را میگه قرانفاینها دورو هستند بعد این تاثیر میگزاره در خانوادشون در زنشون در بچشون در اجتماع،اقا ببخشید،یکی از این آقایون پسر 15 سالش بکارت یک دختر را برداشته حساب کنید ببینید دیگه با کی طرف هستیم ما اقای تقی شیرج ببخشید ظلم هایی را کرده،یک آقایی آمده بود ازهمین انرژی درمانی که مدتی همین آقای شاهرودی سنگش را به سینه میزد آقای شیرج چقدر مبلغ گرفتی انموقع از این حمایت کردی ادم مومن و انچنانی معرفی کردی چقدر ادم ها را زندان کردی،چند تا اعدام را که پول گرفتی پرونده را جابجا کردی بگم بابا،ببینین من نمیخوام وارد اینها بشم اینها در وزن من نیستن بخوام با اینها کشتی بگیرم،(برگردید سر سردار رحیم صفوی که گفتید داشت گریه میکرد)سردار رحیم صفوی ،من گفتم آقای آیت الله ارومیان آدم بسیار بسیار،انسان و خالصی است ایشان نمایندۀ مراغه در مجلس شورا بود ولی به هر حال نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان بود پدر 3 شهید هم هستند چقدر به ایشان تهمت زدند من ادمی به پاکی و سلیم النفسی این ادم کم دیدم در این دنیا،من گریه های این فرد را در مسجد و منبر و محراب خانه اش و محل کار دیدم،همین گریه سردار رحیم فی سید بزرگوار را من دیدم خدا شاهداه که میگفت آقا این مسئله جامعه ما این هست خیلی ها هم هستن اگر اسم ببرم میگن طرفداریه نمیگم میدیدن ولی نمیشد کار اجرایی کرد همین آقای متکی که الان شما میفرمائین یک آقای متکی نامی هم اون موقع بودن به هر جهتی شبه ایشون ،ایشان وقتی میاد چشمش را میبنده میگه 3 هزار 4 هزار نفر ببخشید 11 میلیون که خودتون اقرار کردین به آقای موسوی رای دادن چقدر بعد از همین انتخابات به بعد ریزش پیدا کرد من الان یک لیستی دارم 8 هزار نفر تقاضای عضویت در جنبش جمع یاران در ایران کردند،خوب اینها کجا هستند خوب این 8 هزار نفر هم که همشون هم نظامی هستند،از ارتش و سپاه و ارگانهای دولتی،اینها میدونستن اما میرفت در بحث اجرا یک قاضی یک مدیر کل اقتصادی یک مدیر کل فلان قسمت بازرگانی یک آقا در وزارت بازرگانی بابت فقط صدور مجوز جهت اطلاع 32 میلیارد تومان کاسبی کرده بود.همین آقای شیرج من سندش را در سایتم گذاشتم در یک زد و بند با وزارت مسکن 200 میلیارد تومان رشوه گرفته به خانم ایشان بگین بیاد همین را ببیند .

0 نظرات: